Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-27@10:22:53 GMT

نیما و امیرعلی برگ برنده این فصل از اسکار

تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۷۲۹۴۹

نیما و امیرعلی برگ برنده این فصل از اسکار

از بین شرکت‌کنندگان فصل سوم «اسکار»، امیر کاظمی و فرناز رهنما با وجود اینکه تجربیات مختلف در بازیگری بیشتر به واسطه بازی در دو سریال «لیسانسه‌ها» و «ساختمان پزشکان» که هردو از آثار سروش صحت هستند در ذهنمان مانده‌اند.

به گزارش فیلم نیوز، امیرعلی نبویان را بیشتر به واسطه «قصه‌های امیرعلی» در رادیوهفت، استندآپ‌کمدی‌های «خندوانه» و حضور فعالش در مسابقه مافیا می‌شناسیم و نیکی مظفری هم تجربه بازی در چند نمایش را دارد، اما بیشتر به واسطه همراهی‌های مداوم با پدرش مجید مظفری در ذهنمان مانده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مورد ویژه نیما | نیما شعبان‌نژاد به یکی از برگ برنده‌های این فصل بدل شد. از همان ابتدای فصل شوخی بامزه‌ای را با امیر کاظمی شروع کرد. مدام به شیوه او صحبت می‌کرد و از رفتار‌های او ابراز تعجب می‌کرد. وقتی هم که نیما در چالش اضافه کردن آپشن به خود، گفت دلش می‌خواهد دُم داشته باشد دیگر دست از سرش برنداشت. جالب اینجا بود که شرکت‌کننده‌ها نیما را هم در چالش‌هایشان شرکت می‌دادند و او هم استقبال می‌کرد.

شوخی‌های مدیری هم با نیما جزو نکات بامزه این قسمت بود. نیما که اصرار داشت همه سوال‌ها را از مدیری بگیرد و خودش بخواند در یکی از چالش‌ها وقتی به کلمه‌ی «متوفی» رسید برگه را دست مدیری داد و مدیری هم تا آخر برنامه ولش نکرد. مدام می‌گفت نتوانسته است این کلمه را ادا کند. مدیری بالشی که نیما موقع نشستن زیرش می‌گذارد را هم به همه نشان داد و سر شوخی را با او باز کرد که نیما گرچه کاری نمی‌کند، بالش هم زیرش می‌گذارد که آسیب نبیند.

یک‌بار هم که نیما به امیرعلی تیکه انداخت که به خاطر بازی مافیا وضعش از این‌رو به آن رو شده، باز هم مدیری با او شوخی کرد که خودش با نشستن و تکیه دادن به یک گوشه دارد پول درمی‌آورد و هیچ کار مهمی نمی‌کند. نیما شوخی بامزه دیگری هم با امیرعلی داشت و در تمام طول برنامه از اینکه می‌تواند تمام سوال‌ها را جواب دهد حرصش می‌گرفت و حتی یک بار از جا بلند شد و گفت از برنامه می‌رود.

موقعیت‌های بامزه چالش‌ها | امیر کاظمی در یکی از چالش‌ها گفت اگر قرار باشد آپشنی به او اضافه شود ترجیح می‌دهد یک دم باشد که بتواند احساساتش را از طریق آن نشان دهد. شوخی مهران مدیری و نیما و سایرین با ماجرای دُم امیر کاظمی به یکی از جذابترین موقعیت‌ها تبدیل شد. وقتی مدیری داشت به نیما می‌گفت چه کار خیری باید انجام دهد، نیما به شوخی گفت ۲۴ ساعت دمش را بالا نگه دارد و همین مسئله باعث شد مدیری هم وارد شوخی شود و این ماجرای دم مدام ادامه پیدا کند. موقعیت جالب بعدی این بود که امیرعلی به عنوان آپشن می‌خواست دستگاهی داشته باشد که فکرش را مثل فیلم سینمایی روی پرده بیندازد و مدیری در جواب گفت این خیلی خطرناک است.

امیرعلی هم به مدیری تیکه انداخت که باید فکری به حال خودش بکند که چیز‌هایی برای پنهان کردن دارد. مدیری هم به تلافی از اینکه چنین حرفی به او زده، ازش امتیاز کم کرد و تا پایان هم مدام به رویش می‌آورد. چالش استعداد‌های بیخود هم بخصوص در بخش امیر کاظمی و نیکی مظفری بسیار جالب بود. کاظمی لب‌هایش را تزریق می‌کرد و نیکی هم صدای ساعت درمی‌آورد. تلاش آن‌ها برای درست کردن سالاد بدون کوچکترین صدا هم نتیجه جالبی داشت. رفتار‌های آن‌ها برای رعایت سکوت و خطا‌های مداوم شان و نهایتا سالاد‌های عجیبی که درست کرده بودند هم بامزه بود.

شرایط خاص امیرعلی نبویان | یکی از جذابترین اتفاق‌های این فصل، سرعت عمل و توانایی امیرعلی نبویان در پاسخ دادن به سوال‌ها بود. تا جایی که همه تعجب کرده بودند. نیما از اینکه جواب عجیب‌ترین سوال‌ها را می‌داند حرص می‌خورد و امیر کاظمی هم مدام می‌گفت حس می‌کند در مسابقه‌ای به زبان ژاپنی شرکت کرده و اصلا سر در نمی‌آورد آن‌ها چه می‌گویند. خود مدیری هم با اینکه مدام با او شوخی می‌کرد، اما بخصوص زمانی که به چالش جمله‌بندی رسیدند، او را تحسین کرد. جالب اینکه وقتی نوبت به چالش انتخاب شخص برای انجام شغل‌های عجیب رسید، هرچه شغل مرتبط با بازاریابی و خرید و فروش بود به امیرعلی می‌افتاد و همه علت انتخابشان را لحن و زرنگی او می‌دانستند، اما مدیری معتقد بود منظورشان قالتاق بودن اوست؛ شوخی که باعث شد باز هم پای بازی مافیا به میان بیاید.

در بخش کامنت‌های پست‌های مرتبط با فصل سوم «اسکار» اکثر مخاطبان نوشته‌اند به نسبت دو فصل پیش، از این فصل رضایت بیشتری دارند. بعضی‌ها این موقعیت را به انتخاب‌های درست ربط داده و برخی دیگر نوشته‌اند حضور نیما و فعالتر شدن خود مدیری به جالب‌تر شدن فضا کمک کرده است.

منبع: فرارو

کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل امیر کاظمی مدیری هم سوال ها چالش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۷۲۹۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آتش و فراموشی؛ روایت استاد فلسطینی از زندگی خانواده او در غزه

دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام کرد بیشتر قربانیان حملات اخیر رژیم صهیونیستی به شهر رفح در نوار غزه زنان و کودکان بوده‌اند و در صورت تشدید حملات رژیم اشغالگر به این باریکه، خطر کشتار غیرنظامیان و آوارگی مضاعف فلسطینی‌ها افزایش می‌یابد. در بیانیه این نهاد حقوق بشری آمده است: «فولکر تورک، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل امروز مجموعه حملات اسرائیل علیه رفح در روز‌های گذشته را محکوم کرد؛ حملاتی که بیشتر به کشته‌شدن زنان و کودکان منجر شده است. او بار دیگر نسبت به حمله‌ای تمام‌عیار علیه این منطقه هشدار داد، منطقه‌ای که ۱.۲ میلیون فلسطینی به‌اجبار به آن پناه آورده‌اند.»

بر اساس این بیانیه، چنین حمله‌ای تنها به کشتار بیشتر و آوارگی مضاعف منجر شده و جنایات بین‌المللی بیشتری به همراه خواهد داشت. بر اساس گزارش‌ها، در حملات رژیم صهیونیستی به رفح در ۱۹ و ۲۰ آوریل دست‌کم ۳۳ فلسطینی شهید شدند که ۲۲ تن از آنها زن و کودک بودند. تورک در این بیانیه گفت: «هر ۱۰ دقیقه یک کودک کشته یا مجروح می‌شود. آنها بر اساس قوانین جنگی مصونیت دارند؛ اما در نهایت همین کودکان هستند که بهای این جنگ را پرداخت می‌کنند.»

 از همین رو خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان پای صحبت‌های «غدی عاقل»، استاد فلسطینی الاصل دانشگاه کانادا نشسته و از تجربه شخصی وی و خانواده او در غزه پرسید. در ذیل مشروح این گفتگو از نظرتان می‌گذرد.

-با توجه به اینکه تمام اعضای خانواده شما در نوار غزه و رفح هستند، خبر جدیدی از وضعیت آنها دارید؟

غدی عاقل: کسانی که از بمباران نسل‌کشی اسرائیل جان سالم به در می‌برند، ممکن است از مرگ و ویرانی که از خود بر جای می‌گذارد جان سالم به در نبرند. در اوایل ماه جاری، نیرو‌های اشغالگر اسرائیل از زادگاه من خان یونس در جنوب نوار غزه عقب نشینی کردند، احتمالاً برای آماده شدن برای حمله به رفح. اکنون، آن غیرنظامیانی که در بخت آزمایی مرگ و زندگی برنده شدند، در دنباله رویا‌های شکسته به خان یونس هستند. 

خطر هنوز در هر گوشه‌ای در کمین است، اما پسر عموی من اکرام و شوهرش عوض احساس کردند که مجبور بودند به جمعیت بپیوندند و به منطقه القراره در شمال خان یونس بروند تا وضعیت برادر عوض و محمد و خانواده اش را بررسی کنند. آنچه آنها کشف کردند فراتر از درک بود. محمد، همسرش منار و هفت فرزندشان - خالد، قصی، هادیه، سعید، احمد، ابراهیم و عابد که همگی زیر ۱۵ سال سن داشتند- در حمله هوایی اسرائیل به خانه‌شان به طرز وحشیانه‌ای کشته شدند. خانه آنها خراب شده بود و بدن آنها در حال تجزیه بود، سگ‌ها و گربه‌های ولگرد سعی می‌کردند آنها را بجوند. اکرام و عوض قبر‌های کم عمقی کندند و آنها را دفن کردند.

این دومین باری بود که اکرام و عوض باید برادرزاده‌ها و خواهرزاده‌های خود را دفن می‌کردند. در ماه اکتبر، آنها مجبور شدند از اجساد تسنیم، یاسمین، محمود و الیاس، فرزندان برادر دیگر عوض، ابراهیم، مراقبت کنند که به همراه مادرشان، نانسی، در بمباران اسرائیل کشته شده بودند.

این بار درد خیلی غیر قابل تحمل بود. پس از بازگشت به خانه، اکرام که غم و اندوه او را فراگرفته بود، ناگهان بینایی خود را از دست داد. علت این مصیبت غم انگیز ناشناخته است و همه ما را گیج و ویران کرده است.

در همین حال، در غرب خان یونس، که اکنون شبیه یک شهر ارواح است، برخی از اعضای خانواده شوهرم سفری مشابه با درد و رنج را آغاز کردند. مقصد آنها: ویرانه‌های خانه هایشان، نه چندان دور از آنچه از بیمارستان الامل باقی مانده است.

کل بلوک، از جمله سه ساختمان چند طبقه که برادر شوهرم و بیش از ۷۰ نفر دیگر در آن زندگی می‌کردند، ویران شد. مردان جوان خانواده عکس، فیلم گرفتند و آنچه از زندگی سابقشان باقی مانده بود را نجات دادند. سپس آنها به المواسی بازگشتند، که زمانی مرکز پر جنب و جوش زندگی در ساحل خان یونس بود، که اکنون به یک اردوگاه چادری تبدیل شده است، سرزمینی بایر از ناامیدی، جایی که در چهار ماه گذشته آواره شده اند.

آنها پس از بازگشت به چادر‌های خود، تصاویر و کلیپ‌های ویرانه خانه‌های خود را با پدر و مادر و خواهر و برادر خود به اشتراک گذاشتند. برای خواهرشوهرم نیما، خبر‌ها و تصاویر خانه اش بیش از حد قابل تحمل بود. او در حین تماشای تصاویر مدام گریه می‌کرد. صبح روز بعد، نیما را بی هوش یافتند. خانواده‌اش او را با عجله به نزدیک‌ترین بیمارستان، الامل بردند، که از قضا به «امید» ترجمه می‌شود، اما هیچ بیمارستان و امیدی پیدا نکردند. یکی از پزشکان قهرمانی که در آنجا مانده بود اعلام کرد که او مرده است. او به سادگی قادر به تحمل این ناراحتی نبود. نیما غرق در غم و ناامیدی، سکته کرده بود. شوهر نیما، سلیمان، و فرزندانش برای تکمیل مقدمات تشییع جنازه، شستن جسد به روش صحیح، یافتن وسایلی برای تابوت و رسیدن به رباب، دختر بزرگ نیما، که به رفح پناه برده بود، تلاش کردند.

در حالی که آنها گریه می‌کردند و ماتم می‌کردند، بمب‌های اسرائیل همچنان بر مناطق مسکونی در رفح، اردوگاه آوارگان نصیرات، دیرالبلاح، اردوگاه آوارگان مغازی و بیت حانون اصابت کرد و صد‌ها کشته برجای گذاشت. در اردوگاه آوارگان یبنا در رفح، یک بمب باعث کشته شدن اعضای خانواده ابوالحنود - ایمان. مادرش ابتصام؛ شوهرش محمد؛ و چهار فرزند خردسالشان: تالین، آلما، لانا و کرم شد.

در جریان این بمباران شدید، سلیمان از ترس امنیت او و فرزندانش تصمیم گرفت که به رباب اطلاعی ندهد. نیما را بدون او دفن کردند. انتخاب ویرانگر بود، اما خطرات سفر به رفح و بازگشت بسیار زیاد بود. حملات هواپیما‌های بدون سرنشین، گلوله باران یا بمباران کشتی‌ها بی امان بود.

روزی که نیما را دفن کردند، ارتش اسرائیل بازار اردوگاه مغازی را بمباران کرد و ۱۱ نفر را کشت که بسیاری از آنها زن و کودک بودند. این اولین باری نبود که درد‌های شدید به چنین مرگ نابهنگامی در خانواده منجر می‌شد. در سال ۱۹۶۷، عبدالله، پدر سلیمان، با آشکار شدن واقعیت تلخ اشغال نظامی اسرائیل، دچار سکته مغزی شد. با از دست دادن خانه خود در نکبه ۱۹۴۸، وحشتی که ارتش اسرائیل در سال ۱۹۶۷ بر سر مردم فلسطینی غزه ایجاد کرد، شوک دیگری بود. اما در نهایت، چیزی که بیش از حد تحمل شد، ربودن پسرش سلیمان توسط سربازان اسرائیلی بود که در آن زمان یک کودک ۱۶ ساله بود. عبدالله که از سرنوشت سلیمان چیزی نمی‌دانست و نمی‌توانست فکر از دست دادن او را بپذیرد، تسلیم غم و اندوه شد و سکته مغزی بدن او را ویران کرد و او را فلج کرد. او هفت سال در اردوگاه خان یونس مصیبت‌های زندگی را تحمل کرد تا اینکه یک هفته پس از بازگشت سلیمان به غزه از دنیا رفت.

سلیمان از اینکه همسرش نیما به اندازه پدرش درد طولانی نداشت، خدا را شکر کرد و از فرزندانش خواست سوره فاتحه را برای او بخوانند. نیما تنها یکی از بیش از ۱۰۰۰۰ زن فلسطینی است که تاکنون در این جنگ جان باخته است. او یک میزبان عالی و یک آشپز فوق‌العاده بود که یک روز در آرزوی زیارت مکه بود و با دقت تمام پولهایش را برای این سفر پس انداز می‌کرد.

مرگ نیما نه تنها رویا‌های او را خاموش کرد، بلکه گرما و سخاوتی را که ذات او، یعنی جوهر فلسطینی را مشخص می‌کرد، خاموش کرد. او یک خلاء را پشت سر می‌گذارد که فقط با درد دل و از دست دادن پر شده است. موشک‌های یک پهپاد هرمس ساخت اسرائیل می‌تواند حریم هوایی بدون محافظ غزه را سوراخ کند و جان انسان‌ها را در چند ثانیه بگیرد. موشک‌های به اصطلاح «آتش و فراموش کن» می‌توانند اهدافی را در فاصله بیش از ۲.۵ کیلومتری (۱.۵ مایلی) در آسمان هدف قرار دهند، بنابراین وقتی شلیک می‌شوند، هیچ کس روی زمین نمی‌داند که در حال آمدن هستند. غیرنظامیانی که به تجارت خود می‌پردازند فوراً کشته می‌شوند، زیرا هیچ کس و هیچ چیز برای محافظت از آنها وجود ندارد.

هیچ هواپیمای جنگی اردنی، انگلیسی، فرانسوی یا آمریکایی برای دفاع از ۵۰ زن کشته شده هر روز در ۲۰۰ روز گذشته توسط اسرائیل مستقر نشد. به نظر می‌رسد "آتش و فراموش کردن" در غزه یک سیاست جهانی است.

اما فریاد قاطع من این است که دنیا هرگز نباید فراموش کند. مردم خوب در سرتاسر جهان تلاش می‌کنند تا اطمینان حاصل کنند که مسئولین این جنایات و کسانی که به آنها اسلحه داده اند، با محاکمه روبرو خواهند شد و شبح عدالت تا پایان روز‌های خود تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.

غدی عاقل، یک استاد دانشگاه فلسطینی الاصل در کاناداست که در حال حاضر استاد دانشگاه آلبرتا در ادمنتون کاناداست. او از زمان آغاز جنگ غزه مقالات، یادداشت‌ها و گزارش‌های تفصیلی فراوانی را در رسانه‌های جهان از جمله رسانه‌های کانادا منتشر کرده است.

باشگاه خبرنگاران جوان بین‌الملل خاورمیانه

دیگر خبرها

  • بعد از «اسکار» مهران مدیری با «پدر قهوه» در شبکه نمایش خانگی
  • دوراهی سخت دولت سیزدهم در بازار ارز
  • (ویدئو) انتقاد تند و تیز امیرعلی نبویان به شوخی رائفی‌پور
  • انتقاد تند و تیز امیرعلی نبویان به شوخی جنجالی رائفی‌پور
  • آتش و فراموشی؛ روایت استاد فلسطینی از زندگی خانواده او در غزه
  • پیشنهاد به ژاوی: دستیار پپ را جای برادرت بیاور!
  • بعد از «اسکار» مدیری با «پدر قهوه» در شبکه نمایش خانگی
  • (ویدیو) انتقاد تند و تیز امیرعلی نبویان به شوخی جنجالی رائفی‌پور
  • اشک‌های شیرین امیرعلی نبویان برای همسرش (فیلم)
  • نوشاد و نیما عالمیان شانس المپیکی شدن دارند